ور زمستان مرتضی جعفر زاده
·
1403/07/30 22:14
· خواندن 1 دقیقه
بیا زمستون آمده
تو رفتی گل من
هرچی گریه میکنم
اره نمیشه دل من
دوباره امشب تو رو دیدم
خرابه حاله من
بی معرفت خبر بگیر
از خانه رو روزگار من
بارونه امشب چشم من
دلتنگی تو کشت منو
یار چقدر بی وفایی
برا تو دل سوخته ام
لعنت بیاد به عشقی که
با دروغ شده بر ملا
من که میمیرم براتون
تا تو دلم نمونه
تو همیشه تو فکرمی
من همیشه تو یادتم
من که کبوتر بی بالم
عمریه که اسیرتم
بیا که زمستان
برف نشسته کوه ها
من هنوز عاشق توام
قسم به اشک
بارونه امشب چشم من
دلت تنگی تو کشت منو
یار چقدر بی وفایی
برای تو دلم سوخته
لعنت بشه عشقی که
با دروغ بر ملا شده
من که براش میمیرم
تا توی دلم نمونه
با تشکر از ترجمه مریم بجنورد